1- املا به صورت گروهی. به این شكل كه بچهها را به گروههای 5 یا 6 نفره تقسیم میكنیم و در هر گروه، هر خط را یك نفر از گروه مینویسد و در انتها نمره گروهی میدهیم و آن املا در پوشه كار گروهها قرار میگیرد.
2- هر گروه یك متن املا با كمك تمام اعضای گروه خود مینویسد و ما املای همه گروهها را جمعآوری كرده و میخوانیم و سپس یا بهترین متن دیكته را به كل كلاس میگوییم و یا از هر گروه یك پاراگراف انتخاب كرده و دیكته تلفیقی تهیه كرده و به كل كلاس، دیكته میگوییم. در این صورت متن دیكته را بچهها انتخاب كردهاند.
- 3 بچهها را گروهبندی میكنیم و سپس هر گروه متن دیكتهای را مینویسد و برای گروه دیگر میخواند تا آن گروه بنویسند. دیكته گروه به گروه نام دیگر این دیكته است.
4- در روش دیگر، باز بچهها به گروههای 5 یا 6 نفره تقسیم میشوند. 10 كلمه مهم از درس انتخاب میكنیم و از بچهها در گروهها میخواهیم كه هر كدام جملهای را در ارتباط با درس بنویسند و از كلمات مهم مورد نظر استفاده كنند و هر گروه جملات خود را كنار هم گذاشته و یك متن كوتاه و زیبا بسازد.
5 - در مواقعی كه شاگردی ضعیف است و در املا پیشرفت چندانی ندارد، میتوان در هنگام دیكته دانشآموز ضعیف را كنار دانشآموز قوی نشاند تا بعضی از لغات را كه برایش مشكل است، با م بنویسد. در نتیجه دانشآموز ضعیف، هم آن لغت را به خوبی به ذهن میسپارد و هم با افت نمره به طور مكرر مواجه نمیشود. البته این روش نباید به طور تكرار و همیشگی باشد.
- 6 در هنگام تصحیح كردن املا، معلم صحیح لغات را نمینویسد و دانشآموزان خودشان درست لغات را از كتاب پیدا میكنند و بعد ما به آن املا نمره میدهیم. یعنی، ابتدا دور كلمات اشتباه خط میكشیم و صحیح آن را بچهها مینویسند و ما به صحیح نوشتن آنها نمره میدهیم.
7 - روش دیگر این است كه معلم بهتر است متن دیكته را قبل از املا برای بچهها بخواند، ولی بچهها چیزی ننویسند و تنها گوش دهند.
8 - بعد از املا هم باید متن مجدداً خوانده شود، یعنی در هر املا كل متن باید سه بار خوانده شود.
9 - در صورت دیگر املا، میتوان شفاهی دیكته را خواند و بچهها لغات مهم آن را هجی كنند و در هوا بنویسند.
- 10 نوع دیگر املا میتواند چنین باشد كه شاگرد پشت سری كلمات را روی پشت فرد جلویی بنویسد و شاگرد جلویی از روش حركت انگشتی فرد عقبی بتواند لغات را بفهمد و بنویسد كه این یك نوع بازی و املا است.
- 11 در روش دیگر به بچهها میگوییم رومه با خود به كلاس بیاورند و لغات را ببرند و از لغات بریده شده یك بند املا برای ما درست كنند و بر روی ورقه بچسبانند. یا این روش میتواند به صورت گروهی هم صورت گیرد.
- 12 میتوان املایی را به صورت پلیكپی بدون نقطه، بدون تشدید و یا به صورت لغات ناقص به دانشآموزان داد تا آنان در جای مناسب نقطه بگذارند و یا تشدید قرار دهند یا لغات ناقص را كامل كنند.
13- میتوان دیكته را به صورت لغات صحیح و غلط در كنار هم قرار داد تا بچهها كلمه غلط را خط بزنند.
- 14 روش دیگر املا میتواند به صورت تصویری باشد. یعنی، شكل را به دانشآموزان بدهیم تا آنان املای صحیح آن را بنویسند.
15 - املای تقویت حافظه: بدین صورت كه معلم متنی را روی تخته مینویسد و سپس متن را برای دانشآموزان میخواند و سپس روی نوشتههایش روی تخته پرده میكشد و بچهها باید هر آنچه از متن فهمیدهاند را بنویسند. سپس معلم پرده را از تخته برمیدارد و بچهها متن خود را با متن تخته مقایسه میكنند و به خود امتیاز میدهند.
16 - روش دیگر، میتواند استفاده از آینه باشد كه كلمات را بر عكس بنویسیم و بچهها با آینه درست آن را بنویسند و یا صحیح آن را بخوانند.
- 17 دیكته آبكی: روش دیگر، استفاده از آب و محیط حیاط مدرسه است. بدین ترتیب كه بچهها به صورت انفرادی و یا گروهی با خود آبپاش به مدرسه میآورند و با آب دیكته را روی زمین بنویسند و گروهی نوشتههای خود را تصحیح كنند.
- روش دیگر در تصحیح املا این است كه دانشآموزان با اشتباهات خود جمله بسازند و یا دیكته به صورت جملهسازی از لغات مهم درس باشد.
19 - كلمات مهم یا مشكل درس را روی پارچه بنویسند و سپس با خمیر و یا نخ و سوزن كلمات را بسازند و یا بدوزند كه در این صورت املا با هنر و بازی توأمان میشود (یادگیری تلفیقی)
20 - دانشآموزان از اشتباهات خود در املا كلمات همخانواده، متضاد و یا هم معنا بنویسند.
21 - برای آشنایی دانشآموزان با انواع صداها و لهجهها در هنگام دیكته گفتن و از این كه بچهها تنها به صدا و لحن معلم خود خو نگیرند، معلم میتواند از اطرافیان خود بخواهد تا متن املا را بر روی نوار بخوانند و صدای خود را ضبط كنند و سپس آن متن را به كلاس بیاورد و بچهها از روی آن نوار دیكته بنویسند و در هنگام ارزشیابی پایانی و یا هر زمان دیگر بچهها دچار مشكل نشوند.
22 - همكاران معلم میتوانند در املاهای كلاسی جای خود را تعویض كنند و به بچههای كلاسهای دیگر املا بگویند تا بچهها با انواع صداها و لحن و گویش در دیكته آشنا شوند.
23 - دانشآموزان میتوانند به والدین خود دیكته بگویند و والدین در املای خود چند كلمه را اشتباه بنویسند تا بچهها آنها را تصحیح كنند و به پدر و مادر خود نمره دهند.
24 - بچهها میتوانند به معلم خود دیكته بگویند. هر گروه یك پاراگراف به معلم بگوید و در انتها گروهها ورقه معلم را تصحیح كنند و یا هر گروه پاراگراف مخصوص به خود را صحیح كند. البته بهتر است معلم چند كلمه را عمداً اشتباه بنویسد.
25 - برای والدین بیسواد، فرزند میتواند صدای خود را ضبط كند و از روی صدای خود به خودش دیكته بگوید یعنی صدای ضبط شده خود را جایگزین صدای اولیای خود كه بی سواد هستند، نماید.
26) یكی دیگر از روشها برای تصحیح املا این است كه میتوان املا را به بچهها داد تا تصحیح كنند، ولی در نهایت نمره نهایی را معلم بدهد و یا دانشآموزان تصحیح كننده با مداد كنار دفتر فرد، نمره بگذارند و بعد معلم، نمره خود را با نمرهای كه دانشآموزان داده مقایسه كند.
27 - معلم لغاتی را بر روی مقوا مینویسد و مقوا را به تخته نصب میكند و زمان كوتاهی وقت میدهد تا دانشآموزان كلمات را به دقت نگاه كنند و سپس مقوا را جمع میكند. در این جا بچهها هر آنچه از لغات در ذهنشان مانده است را مینویسند و ما لغات و كلمات آنان را تصحیح میكنیم تا دقت آنان سنجیده شود.
28 - دانشآموزان املا را در هوا بنویسند و ما هم در هوا تصحیح كنیم نه با قلم و روی كاغذ.
- 29 روش دیگر املا كه همراه با بازی هم است، این است كه دانشآموزان با گچ روی زمین مدرسه و حیاط مدرسه دیكته بنویسند و سپس حیاط را دستهجمعی بشویند تا آثار گچ حیاط مدرسه را كثیف نكند.
30 - معلم میتواند املا را بر روی چندین كارت بنویسد و این كارتها بین گروهها تقسیم شود تا تمام گروهها كارت را ببیند و سپس كارتها را جمع كرده و از روی آنها دیكته بگوید.
لازم به تذكر است كه روشهای املا كه به عنوان نمونه بیان گردید را نباید به عنوان روش واحد تلقی كرد. اگر هر روشی بیشتر از اندازه استفاده گردد، ارزش آموزشی خود را از دست میدهد. لذا اگر معلم بنا به ضرورت و در نظر گرفتن تنوع، روشهای متنوع املا را به كار گیرد نتیجه مفیدی عاید دانشآموزان خواهد شد.
منابع:
1.کتاب املای بیدغدغه_ فاطمه زهرودی، مریم ازغ_انشارات کتیبه نوین
2.کتاب املای آسان_داریوش صادقی
3.آموزش املا_بهنام علوی مقدم
مهم ترین نقطه ی افتراق مکتب تربیتی دینی با دیگر مکاتب تربیتی، در نگاه به جهان و انسان می باشد
مهم ترین اصولی که در این زمینه می توان از متون دینی استخراج کرد عبارتند از:
1.اصل خدامحوری
یکی از عام ترین اصول در تربیت اسلامی اصل خدامحوری است. این اصل جوهره ی اساسی رفتار یک فرد دین دار را تشکیل می دهد و مهم ترین اصل ایجاد تمایز تربیت دینی از دیگر رویکردهای تربیتی به شمار می آید. به طور مشخص مفهوم خدامحوری عبارت است از:
انجام و یا قصد انجام کلیه اعمال و رفتار انسان براساس ملاک و معیارهایی که خداوند برای آنها تعیین کرده است، به منظور کسب رضایت الهی»
جریان این امر در عمل تربیتی ناظر بر نحوه ی عملکرد مربی براساس آن ملاکهاست. قُلْ اِنَّ هُدَیَ اللّهِ هُوَ الْهُدَی وَ اُمِرْنَا لنُسلِمَ لِرَبّ العَالَمِینَ؛ بگو: در حقیقت تنها هدایتِ خداست که هدایت واقعی است که دستور یافته ایم که تسلیم پروردگار جهانیان باشیم (انعام، آیه ی 71(
بنابراین، گزینش برنامه های تربیتی باید به نحوی صورت پذیرد که انگیزه ی رضایت خداوندی در متربی روز به روز فزونی یابد، تا جایی که وی بدون کسب رضایت الهی به هیچ عملی اقدام نکند. انتقال روحیه ی تعهد در متربی برای تطبیق اعمال با معیار و ملاک الهی بارزترین ثمره ای است که از این اصل حاصل می شود. مبانی اشتقاق اصل خدامحوری را می توان در دو بعد جهان بینی و انسان شناختی خلاصه کرد. براساس جهان بینی توحیدی، جهان از یک مشیت حکیمانه پدید آمده است و نظام هستی بر اساس خیر بودن وجود و رسانیدن موجودات به کمالات شایسته ی آنها استوار است (مطهری، ص83(
شاید مهم ترین نقطه ی افتراق مکتب تربیتی دینی با دیگر مکاتب تربیتی، در نگاه به جهان و انسان باشد. برخی از مکاتب تربیتی با ارائه ی تفسیری متفاوت از انسان و جهان، تربیت را بر محوری غیر از خدا، از قبیل پرورش عقل و خرد، نیل به رفاه و آسایش، دست یابی به فضیلت، اخلاق و غیره قرار داده اند؛ حتی دیدگاه حکمای بزرگی چون افلاطون و ارسطو نیز انسان را در سطحی کاملاً متفاوت از سطح خدامحوری قرار می دهد. آنها بیش تر مسائل تربیتی جامعه را از دیدگاهی خردگرایانه نگریسته اند (مدلین، ص45). کنفوسیوس صریحا اعلام نمود که انجام خدمت همه جانبه به خاطر رفاه افراد بشر باید به عنوان نشانه ی یک فضیلت فوق العاده یا کامل یا احتمالاً یک فضیلت الهی قلمداد گردد» (هیوم، ص168(
هر چند دامنه ی تفکر الهی متضمن رفاه اجتماعی، تکامل و تعالی خرد و اندیشه و حتی آسایش فردی است، امّا زاویه نگاه انسان به خودش و جهان ناشی از دیدگاه الهی است.
2.اصل تعبّدمداری
مفهوم واژه ی تعبد حاکی از نوعی ارتباط انسان با خدا که مستم تواضع، خشوع و فروتنی در برابر او و پرهیز از طغیان، تکبر و گردن کشی از دستورها و احکام وی است (معجم مقائیس اللغة، ص206).
اصل تعبدمداری در دامنه ی تربیت از دو زاویه ی عمل تربیتی مربی نسبت به متربی و برنامه های تربیتی، مدّنظر قرار می گیرد. تعبّد در عمل تربیتی عبارت است از: به کارگیری دستورهای الهی (امر و نهی) در تربیت متربی، اعم از این که دستورهای مزبور در گستره اهداف تربیت باشد یا در روش ها و یا هر بخش دیگر» (از نظر قرآن فرد مؤمن تنها دلیل انجام عمل را اطمینان به سرچشمه گرفتن آن از جانب خداوند می داند و به صرف آگاهی از این نکته که عمل مزبور از دید الهی مطلوب یا غیرمطلوب است اقدام به انجام آن یا اجتناب از آن می کند. در قرآن آیاتی یافت می شود که گردن نهادن به عمل را صرفا منوط به امر الهی کرده است. از آن جمله است: (انعام، آیات 4، 74 و 163)، (توبه، آیه ی 131)، (بیّنه، آیه ی 5) و آیاتی مانند: وَأَنَّ الَّذِینَ آمَنُوا اتَّبَعُوا الْحَقَّ مِنْ رَبِّهِمْ؛ کسانی که ایمان آوردند از همان حق که از جانب پروردگارشان است، پیروی کردند» (محمد(ص)، آیه ی 3) إِنْ أَتَّبِعُ إِلاَّ مَا یُوحَی إِلَیَّ؛ و جز از آنچه بر من وحی می شود پیروی نمی کنم» (انعام، آیه ی 50)
منظور از این اصل در برنامه ی تربیتی، ایجاد و پرورش روحیه ی تعبد در متربی است، به نحوی که در او حالتی حاکی از اطاعت متواضعانه در برابر اوامر الهی ایجاد کند. ثبات در اهداف کلی و پیروی از قوانین ماندگار الهی، انگیزش درونی ناشی از حضور خداوند نزد فرد و کسب عزت نفس از طریق اتکا به خداوند و استغناء درونی از دیگران، رهایی از احساس تنهایی و . بعضی از دستاوردهای تربیتی خدامحوری و تعبد مداری اند.
3.متربی محوری
یکی از شاخصه های مهم در سنجش کارایی هر نظام تربیتی میزان واقع نگری و تأکید آن بر متربّی است. تربیت در صورتی که بر مدار نیازها و ویژگیهای انسان باشد، مستم هیچ گونه فشار و نادیده گرفتن واقعیت های موجود در او نیست. تربیتی که از او آغاز می گردد و در او سیر می کند و به او ختم می شود. تربیت دینی در عین حال که انسان را به سوی خدا سوق می دهد، تأمین کننده ی نیازهای اوست؛ شایان ذکر است که دیدگاه تربیتی دین درباره ی تعالی جویی انسان به سوی خدا، با توجه به توانایی ها و محدودیت های حاکم بر وی تبیین می شود و هرگز خارج از استعداد و آمادگی او تکلیفی بر او تحمیل نمی شود.
با پذیرشِ اصل متربی محوری در تعلیم وتربیت، باید مواردی از قبیل رفق و مدارا، توجه به تفاوت های فردی، اعمال رویه های عقلانی، آزادی انسان و تدریجی بودن تربیت، مورد توجه قرار گیرد.
4.زندگی محوری
از آنجایی که دین ناظر بر کلیه ی جوانب زندگی انسان است و با نگرشی فراتر از رفع نیازهای موضعی و مادّی، جهت دهنده ی بسیاری از درخواست های انسان در روند زندگی فردی و اجتماعی از حیث گزینش و نحوه ی عمل و مسیر آن است، تربیت بر محور چنین نگرشی مستم عدم انفکاک از متن زندگی است. در چارچوب تربیت دینی، ترغیب به کناره گیری از اجتماع و تقویت روحیه ی مرتاضانه در فرد، امری کاملاً غیرمتعارف است (مطهری، ج2، ص241). بدین لحاظ جایگاه اجرای تربیت دینی و به عبارتی آزمایشگاه آن، متن زندگی و روند متداول آن است. قالب های تربیتی، مانند صداقت، ایثار، امانت داری، عدالت ورزی، قناعت، انفاق و. از مواردی انتخاب می شود که در مناسبات عادی زندگی جمعی مطرح و مورد توجه است؛ بدین معنا که از رهگذر نیازهای غریزی، مناسبات اجتماعی، تمایلات و گرایش های طبیعی و خلاصه هر آنچه در میدان جذب و دفع رفتارهای عادی زندگی اجتماعی قرار می گیرد، اقدام به دین ورزی و تربیت دینی می شود. آیاتی از قبیل: اعراف، 68؛ محمد، 31؛ انبیاء، 35؛ کهف، 7؛ آل عمران، 168 بر این مطلب دلالت دارند.
تأکید بر رشد اجتماعی یکی از مهم ترین دستاوردهای این اصل است.
5.فردمحوری
در اندیشه ی اسلامی همواره انسان به عنوان فرد و نه گروه در مدار تربیت و اصلاح قرار می گیرد. مفاهیم و اصطلاحاتی از قبیل تهذیب، تزکیه، تذکر، تأدیب و . در فرهنگ اسلامی، از نوعی رویکرد اصلاحی و تربیتی به فرد انسانی حکایت می کند؛ بنابراین، پدیده ی تربیت در اندیشه ی اسلامی راه ورود خود را به جامعه از طریق مواجهه ی تربیتی با تک تک افراد آن هموار می سازد. اصل فردمحوری بدین معناست که:
1.انسان مسئول اعمال خویش است. قرآن در این خصوص می فرماید: کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ رَهِینَةٌ؛ هر کسی در گرو دستاورد خویش است (مدثر، آیه ی 38)؛
2.هر فرد باید در مدار کنترل و نظارت خداوند و نه دیگر عوامل (جامعه و.) باشد. به تعبیر قرآن: وَ مَا یَلْفَظْ مِنْ قَوْلٍ اِلاّ لَدَیْهِ رَقِیبٌ عَتِیدٌ؛ و هیچ سخنی را نمی گوید مگر این که مراقبی آماده نزد او آن را ضبط می کند (ق، آیه ی )؛
3.انسان به تنهایی مورد ارزیابی قرار می گیرد. قرآن در این خصوص می فرماید: وَلَقَدْ جِئْتُمُونَا فُرادی کَمَا خَلَقْنکُمْ اَوَّلَ مَرَّةٍ؛ و همان گونه که شما را نخستین بار آفریدیم، اکنون نیز تنها به سوی ما آمده اید (مریم، آیه ی 94)
مهمترین پیامدها در فرایند تربیت اسلامی از منظر فردیت عبارت اند از:
فردیت و مسئولیت:
فردیت رابطه ای ناگسستنی با مسئولیت دارد و مسئولیت صرفا در بستر فردیت معنا و مفهوم می یابد. در اندیشه ی اسلامی، انسان به عنوان فرد، مسئول تمام اعمال خویش است: کُلُّ امْرِیٍ بِمَا کَسَبَ رَهینٌ؛ هر کسی در گرو دستاورد خویش است (طور، آیه ی 21)؛ یا در تعبیری دیگر بیان شده است که هر انسانی برایند سعی و کوشش خویش است: اَنْ لَیْسَ لِلاِنْسانِ اِلاّ مَا سَعی؛ و این که برای انسان جز حاصل تلاش او نیست (نجم، آیه ی 39) و خود او نیز اولین کسی است که از سود و زیان اعمال خود، برخوردار می شود: فَمَنْ اِهْتَدی فَلِنَفْسِهِ وَ مَنْ ظَلَّ فَاِنَّمَا یَضِلُّ عَلَیْهَا؛ پس هرکس هدایت شود، به سود خود اوست، و هرکس بیراهه رود، تنها به زیان خودش گمراه می شود» (زمر، آیه ی 41)
6.عمل گرایی
بر هیچ کسی پوشیده نیست که دین همواره بیش از آن که وابسته به حوزه ی آگاهی های انسان باشد ناظر بر موضع عملی وی است. اگر بر آگاهی نیز تأکید می شود، صرفا به منظور انعکاس آن در حیطه ی اعمال و رفتار انسان است؛ بنابراین آگاهی و معرفت دینی در صورتی با شخصیت فرد عجین می شود و در او تأثیر می گذارد که با عمل وی مقرون گردد؛ از این رو، یک مربی موفق کسی است که همواره با توجه به ظرفیت و استعداد متربی او را وادار به عمل کند.
پرهیز از ذهن گرایی یکی از دستاوردهای تربیتی اصل عمل گرایی است.
به منظور روشن شدن کیفیت تأثیرگذاری عمل برروند تربیت دینی وجوانب آن، می توان بحث را درقالب های ذیل پی گیری کرد:
عمل و معرفت
به طور کلی آگاهی های انسان تنها از طریق تجارب شناختی و انکشاف مقولات خارجی حاصل نمی شود، بلکه از رهگذر آگاهی و عمل است که تغییرات واقعی در رفتار آدمی پدید می آید. ضمن آنکه تأثیر عمل بر فرد از دو جهت مثبت و منفی قابل ارزیابی است. یا اَیُّهَا الَّذِینَ امَنُوا اِنْ تَتَّقُوا اللّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقانا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، اگر از خدا پروا دارید، برای شما وسیله ای جهت تمایز و تشخیص و جدا کردن حق از باطل قرار می دهد (انفال / 29). علاوه بر این آیه 69 عنکبوت و 99 حج نیز بر این مطلب دلالت دارند.
از طرف دیگر هر نوع عمل منافی با دین می تواند موجب کاستی در جانب فهم حقایق و کاهش باور و تعهد برای عمل به آن باشد. حضرت علی(علیه السلام) در این خصوص می فرماید:
اَکْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطامِع (نهج البلاغه، حکمت 231)؛
بیش ترین جایگاهی که خرد و عقل انسان در آن قربانی می شود، هنگامی است که برق طمع می درخشد.
عمل و نیّت
نقش تربیتی عمل دینی از طریق نیت و انگیزه قابل ارزیابی است؛ بنابراین با توجه به این که تأثیر عمل در تربیت منوط به کیفیت آن است و عمل آخرین حلقه ی تحقق انگیزه و نیت است، نمی توان بین آن دو انفکاک قائل شد. نه نیت بدون عمل نیت واقعی است و نه عمل بدون نیت قادر به تغییر انسان است.
عمل و آزمایش
عملْ ابزاری برای امتحان و آزمایش خود و دیگران است. هر چند نیت همواره حاکم بر عمل است، اما آنچه در خارج ظهور می کند همان عمل است؛ از این رو، می توان از طریق عمل و تداوم آن به وضعیت انگیزشی فرد نیز پی برد؛ لذا عمل میزانی برای آزمایش در روند تربیت، و معیار سنجش پایداری فرد می باشد.
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَئیٍ مِنَ الْخَوْفِ والْجُوعَ و نَقْصٍ مِنَ الاَْمْوَالِ وَ الاَْنْفُسِ و الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ؛ و قطعا شما را به چیزی از ترس و گرسنگی و کاهش در اموال و جان ها و محصولات می آزماییم و مژده ده شکیبایان را (بقره، آیه ی 155). همچنین آیاتی از قبیل: مائده، آیه ی 165؛ آل عمران، آیات 6 و 154؛ محمد، آیه ی 31؛ عنکبوت، آیه ی 2؛ انبیاء، آیه ی 35؛ تغابن، آیه ی 15 و انفال، آیه ی 28 نیز بر این مطلب دلالت دارند.
7.اخلاق مداری
یکی از ارکان و اهداف مهم دین، اخلاق است. مقصود از تمام معارف دینی و انجام مناسک و شعایر، ایجاد تحول اخلاقی در انسان است، به نحوی که اگر عناصر معرفتی و عبادی در دین نتوانند در حوزه ی اخلاقی تأثیر بگذارند به کمال خود دست نیافته اند. هنگامی که به اسلام نظر می افکنیم درمی یابیم که پافشاری و تأکید بر غایت ها و فرجام های اخلاقی و عملی در قالب تقوا، عبرت آموزی، شکرگزاری، ایمان و یقین، دریافت هدایت، عبادت الهی، نیل به رشد و رستگاری و. بیانگر ارزش بی همتای عنصر اخلاق در میان دیگر عناصر است؛ بنابراین می توان متعلق تربیت دینی را همان تربیت اخلاقی دانست. پیامبر(صلی الله علیه وآله)فرمود: اِنّی بُعِثْتُ ِلاُتَمِمَ مَکارِمَ الاَخْلاق؛ همانا من برای کامل کردن کرامت های اخلاقی مبعوث شده ام (بحارالانوار؛ ج16، ص210). مفاهیمی از قبیل برّ و نیکی، خیر، معروف، احسان، عدل، اجتناب از فحشا، منکر و ظلم و. حاکی از رویکرد اخلاق به تربیت دینی است. (برخی از آیات در این باره عبارت اند از: اعراف، 33 و 199؛ بقره، 78 و 195 و 263؛ آل عمران، 104 و 193 و 198؛ قصص، 77؛ هود، 71؛ مؤمنون، 96؛ اسراء، 53؛ بقره، 169 و 268؛ عنکبوت، 45 و انعام، 151)
قرآن کسب معرفت را صرفا ابزاری برای نیل به تحول اخلاق می داند؛ چه معرفت در سطح جهان شناسی باشد و چه آگاهی از امور غیب و چه معرفت از وقایع تاریخی (هود، آیه ی 120؛ قمر، آیه ی 4؛ یوسف، آیه ی 3 و نازعات، آیه ی 43)از طرف دیگر نگاه قرآن به احکام و شریعت، نیز نگاهی حاکی از اخلاق مداری است: وَ اَقِمَ الصَّلوةَ اِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ و الْمُنْکَرِ؛ و نماز را برپا دار، که نماز از کار زشت و ناپسند بازمی دارد (عنکبوت، آیه ی 45). آیات زیر نیز بر این مطلب دلالت دارند: بقره، آیات 177 و 3 و توبه، آیات 1 و 3.
8.سعی محوری
سعی و کوشش از دو جهت در امر تربیت مورد توجه است: 1. تقویت اراده به نحو مطلق؛ 2. تقویت اراده به نحو خاص و انجام عملی مشخص.
اهمیت تأثیر سعی و تلاش بر انسان در این است که وی مرهون میزان تلاش و کوششی است که به کار می گیرد؛ آنچه در تربیت دینی اهمیت دارد میزان سعی و کوششی است که فرد در حیطه قدرت خود برای رسیدن به هدف انجام می دهد. همچنین تربیت دینی افراد با توجه به شرایط و امکاناتی که شخص در اختیار دارد، طرح ریزی می شود. وَ اَنْ لَیْسَ لِلاِنْسانِ اِلاّ مَا سَعی وَ اَنَّ سَعْیَهَ سَوْفَ یُری؛ و اینکه برای انسان بهره ای جز سعی و کوشش نیست و تلاش او به زودی دیده می شود (نجم / 39و40). سایر آیات در این زمینه عبارتند از: نازعات، آیه ی 35 و انسان، آیه ی 22.
محورهای عمده موردنظر در اصل سعی محوری عبارتند از:
جهد و کوشش:
اَمْ حَسِبْتُمْ اَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمّا یَعْلَمِ اللّهُ الذَّینَ جَاهَدُوا مِنْکُم وَ یَعْلَمَ الصّابِرینَ؛ آیا چنین پنداشتید که تنها با ادعای ایمان وارد بهشت خواهید شد، در حالی که خداوند هنوز مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است (آل عمران، 142)
و صبر و استقامت:
وَ اصْبِروا اِنَّ اللّهَ مَعَ الصّابِریِن؛ و صبر و استقامت کنید که خداوند با استقامت کنندگان است (انفال، 46) و آیات 24 سوره رعد و 30 سوره فصلّت نیز بر این مطلب دلالت دارند.
و کسب و اکتساب:
کُلُّ امْرَیٍ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ؛ هرکس در گرو اعمال خویش است (طور، آیه ی 21 و بقره، آیه ی 225)
دستاوردهای تربیتی این اصل مواردی چون: تأثیر تلاش در تغییر سرنوشت و نقش سعی و عادت در تربیت است.
9.اعتدال گرایی
اصل اعتدال گرایی بیانگر رعایت اعتدال و توازن در تربیت انسان و پرهیز از هر گونه افراط و تفریط است. این اصل متضمن دو امر است:
1.مفهوم اعتدال به نوعی دربرگیرنده ی جامعیت است. به این معنا که آنچه در تربیت اسلامی مدنظر قرار می گیرد شامل تمام نیازها و خواسته های وجودی انسان است و این جامعیت مستم رعایت اعتدال در میان نیازهای مزبور و پرهیز از افراط و تفریط در مواجهه با آنهاست؛
2.رعایت اعتدال در نوع سرمایه گذاری و صرف انرژی برای پاسخ گویی به یک نیاز، ما را از افراط و زیاده روی در پرداختن به آن بازمی دارد. در دیدگاه دینی، تداوم هر امری به اعتدال در انجام آن بستگی دارد. امام باقر(علیه السلام) در این خصوص می فرماید:
اَحَبُّ الاَعْمالِ اِلَی اللّهِ عَزَّوَجلَّ مَا داوَمَ عَلَیْهِ العَبْدُ وَ اِنْ قَلَّ؛ بهترین و محبوب ترین اعمال در نزد خداوند عزوجل عملی است که از سوی بنده تداوم یابد هر چند قلیل و اندک باشد.
10.محبت محوری
اساس تربیت دینی بر محور برانگیختن حبّ و علاقه ی انسان و ایجاد وابستگی و تعلّق خاطر در او شکل می گیرد. ایجاد و پرورش حس تعلّق، اشتیاق و عشق به خدا و درنتیجه به خَلق او و نفرت و انزجار از شیطان و مظاهر او وظیفه ی اصلی تربیت دینی محسوب می شود. آنچه در اصل محبت محوری مطرح می شود، میدان داری گرایش های قلبی و اولویت عشق ورزی و راز و رمزهای آن بر استدلال های بی طراوت عقلانی و افراط های بی روح عملی است. (گیسلر، ص25 و 30؛ جیمز، ص2524)
در بسیاری از آیات قرآن تبیین ارتباط انسان با خداوند یا بالعکس بر اساس دوستی و محبت، شکلی کاملاً متفاوت از روابط حاکم در دیگر گستره های ارتباطی به خود گرفته است. مفهومی که حکایت از عشق متقابل خلق و خدا می کند، همان مفهوم محبت و عشق ورزی است که بیانگر کیفیت ارتباط دوجانبه انسان و خداست:
قُلْ اِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللّهُ؛ بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد (آل عمران، آیه ی 30)
خداوند هنگام خطاب به رستگاران از واژه ی محبت و دوست داشتن استفاده می کند و از طرف دیگر نسبت به کسانی که در وادی سرکشی و عصیان گام نهاده اند از واژه ی برائت یا عدم محبت استفاده می کند.
11.نظارت مداری
یکی از روش های کارامد در امر تربیت، نظارت بر امور متربی است. نظارت دینی، نظارتی آگاهانه و هوشیارانه است که متربی می داند همواره رفتار و حرکات او تحت نظارت دقیق الهی است و در آینده باید پاسخگوی اعمال و رفتار خود باشد. چنین نظارتی می تواند تأثیر ویژه ای بر شخصیت و رفتار وی داشته باشد؛ بنابراین، اصل نظارت مداری در تربیت اسلامی به ما می گوید: جهان در منظر خداوند تبارک و تعالی است و او بر همه امور آگاه است.
بنابراین، کیفیت تأثیر نظارت بر رفتار و احوال انسان، مرهون میزان آگاهی و اعتقاد او نسبت به امر نظارت و چگونگی آن است. این امر مستم نوعی مراقبه و محاسبه و خودکنترلی است. علی(علیه السلام) می فرماید:
از مخالفت با فرمان های خدایی که در پیشگاه او حاضرید و زمام امور شما به دست اوست و حرکات و سکنات شما در دست قدرت اوست بترسید. اگر شما اعمالی را پنهانی انجام دهید او می داند و اگر آشکارا به جا آورید. نگهبانان بزرگواری را گماشته تا هیچ حقی ضایع نگردد و بیهوده ثبت نکنند. (نهج البلاغه، خطبه ی 3)
12.خوف و رجا
هرگز نمی توان حرکت های تربیتی را که منجر به اصلاح و تغییر رفتار در انسان می شوند بدون وجود انگیزه ای آشکار ترسیم کرد. تشویق و تنبیه، پاداش و جزا و بالاخره بهشت و جهنم در تعابیر دینی نمادی روشن و عاملی اساسی برای ایجاد انگیزش در انسان از رهگذر نوعی بیم و امید و ترس و عشق است. انسان با ترکیبی متعادل از بیم و امید حرکتی را آغاز می کند یا از آن دست می کشد. هیچ گامی در جهت اصلاح و تغییر وضعیت موجود، بدون گذر از میان این دو مقوله، در سطوح مختلف امکان پذیر نیست (قطب، ص2). خوف و رجا در تربیت دینی مکمل یکدیگرند و انسان را از یأس و غرور پیراسته و به تواضع و امید آراسته می سازند. روش ترغیب و ترهیب (سوق دادن و ترساندن) بر اساس همین نگرش به انسان است:
وَ بَشِّرِ الَّذینَ امَنوُا وَ عَمِلُوا الصّالِحَاتِ اَنَّ لَهُمْ جَناتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الاَنْهَارُ؛ و به کسانی که ایمان آورده اند و کارهای شایسته انجام داده اند، مژده ده که ایشان را باغ هایی خواهد بود که از زیر درختان آن جویبار روان است (بقره، آیه ی 25)
اِنّا اَنْذَرْناکُمْ عَذابا قَرِیبا یَومَ یَنْظُرُ المَرْءُ مَاقَدَّمَتْ یَداهُ وَ یَقُولُ الْکافِرُ یا لَیْتَنِی کُنْتُ تُرابا؛ ما شما را از عذابی نزدیک هشدار دادیم: روزی که آدمی آنچه را که با دست خویش پیش فرستاده است بنگرد؛ و کافر می گوید،کاش من خاک بودم (نبأ، آیه ی 40)
13.مرگ اندیشی (فناپذیری دنیوی)
در اسلام، روحیه آرزوگرایی های بی حد و حصر و دست نایافتنی و محصور شدن در چارچوب طرح ها و نقشه های بی پایان و فراموشی خود در این میان سرچشمه ی بسیاری از خطاها وگناه های انسان است.
پیامبر(ص) فرمود: حُبُّ الدُّنْیا رَأْسُ کُلّ خَطِیئَةِ؛ علاقه به دنیا منشأ هر اشتباه و خطایی است» (بحارالانوار، ج70، ص239)
هشدارها و تأکیدات فراوان اسلام بر فناپذیری انسان در دنیا و پایان یافتن دوران زندگی، و انتقال از موقعیتی به موقعیت دیگر جزء مهمی از مجموعه ی پند و اندرزهای دینی است. این امر، در تفکر مربوط به تربیت اسلامی از جایگاه مهمی برخوردار است به نحوی که بر تعیین نوع حرکت تربیتی و جهت دهی به آن تأثیر انکارناپذیری دارد (شعراء، آیه ی 129؛ جمعه، آیه ی 8؛ غررالحکم، ج3، ص112 و ج5، ص295 و ج6، ص160 و نهج البلاغه، خطبه ی 8)
14.آرمان گرایی
جهان ماهیت از اویی و به سوی اویی دارد. بر جهان یک نظام عالی هدایت، حاکمیت دارد»(مطهری، ص233). تربیت دینی بر اساس آرمانی مشخص و هدف غایی مذکور انجام می پذیرد و در چارچوب آن اقدامات مربوط به انتخاب هدفها و اتخاذ رویه های تربیتی صورت می پذیرد. بدین ترتیب، فردی که خود را در چنین محدوده ای قرار می دهد کاملاً متفاوت از فردی است که نسبت به چارچوب فوق التزامی ندارد. شاید بتوان مهم ترین دستاورد تربیتی این اصل، یعنی اندیشه ی جهانِ با هدف را، القای روح معناداری به انسان و ایجاد اعتماد و امید در او دانست (استیس؛ ص168)
15.آخرت اندیشی
جهت گیری زندگی بر مبنای آخرت گرایی تحولی اساسی در رفتار و سلوک انسان ایجاد می کند.تربیت دینی مسئولیت ویژه ای در باروری عقل دینی از رهگذر القای ذهنیت آخرت اندیش دارد، از این رو مفاهیم دینی مشحون از یادآوری سرای جاوید و ایجاد تنبه در انسان نسبت به آن است.
وَ اتَّقُوا یَوْمَا لاتَجْزِی نَفْسٌ عَنْ نَفْسٍ شَیْئا وَ لایُقْبَلُ مِنْها شَفاعَةٌ وَ لایُؤخَذُ مِنْها عَدْلٌ وَ لا هُمْ یُنْصَرُونَ؛ و بترسید از روزی که هیچ کس عذاب خدا را از کسی دفع نمی کند، و نه از او شفاعتی پذیرفته، ونه به جای وی بدلی گرفته می شود، ونه یاری خواهد شد (بقره، آیه ی48)
منابع
1. قرآن کریم
2. نهج البلاغه، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، 1373.
3. ابن فارسی،احمد. 1410 ق، معجم مقائیس اللغة، [بی جا] الدار الاسلامیة.
4. ابن منظور. 1408ق، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
5. استیس، والتر. 1377، دین و نگرش نوین، ترجمه احمدرضا جلیلی، تهران، انتشارات حکمت.
6. اعتمادی، میرزا آقا. 1376، اصول و فنون آموزش و پرورش، تهران، آوای نور.
7. باقری، خسرو. 1368، نگاهی دوباره به تربیت اسلامی، تهران، سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش
8. جیمز، ویلیام. 1367، دین و روان، ترجمه مهدی قائینی، قم، دارالفکر.
9. درایتی، مصطفی، معجم الفاظ غررالحکم ودررالکلم، 1372، قم، مرکز الابحاث و الدراسات الاسلامیة.
10.زاهدی، مرتضی. 1375، فلسفه تربیت و فعالیتهای تربیتی، تهران، آوای نور.
11.شاتو، ژان. 1369، مربیان بزرگ، ترجمه غلامحسین شکوهی، تهران، دانشگاه تهران
12.شریعتمداری، علی. 1367، اصول و فلسفه تعلیم و تربیت، تهران، امیرکبیر.
13.شکوهی، غلامحسین. 1367، تعلیم و تربیت و مراحل آن، مشهد، آستان قدس رضوی.
14.شکوهی، غلامحسین. 1368، مبانی واصول آموزش و پرورش.
15.الصطفوی، حسن. مقدمة حول کتاب المصباح الشریعة، 1379، تهران، مرکز نشر کتاب.
16.قطب، محمد. 1362، روش تربیتی اسلام، ترجمه جعفری، تهران. انجام کتاب.
17.کلینی، محمد بن یعقوب. 1413ق، کافی، بیروت، دارالاضواء.
.گیلسر، نورمن. 1375، فلسفه دین، ترجمه حمیدرضا آیت اللهی، تهران، حکمت.
19.مایکل پترسون و دیگران. 1376، عقل و اعتقاد دینی، ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی، تهران، طرح نو.
20.مجلسی، محمدباقر. 1413ق، بحارالانوار، بیروت، دارلاضواء.
21.مدلین، ویلیام. 1353، تاریخ آراء تربیتی غرب، ترجمه فریدون بازرگان دیلمقانی، تهران، دانشگاه تهران.
22.مطهری، مرتضی. 1371، مجموعه آثار، ج2، قم، صدرا.
23.هوشیار، محمدباقر. 1327، اصول آموزش و پرورش، تهران، دانشگاه تهران.
24.هیوم، رابرت. 1369، ادیان زنده جهان، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
گاهی والدین، دانش آموز را وارد چرخه اشتباه تحصیلی می کنند. والدین به هر دری می زنند تا بتوان می کنندند فرزندانی موفق و سربلند به جامعه تحویل دهند ولی وسواس زیاد در این راه مشکلاتی برای دانش آموزان و گاهی خانواده ایجاد می کند.
گاهی والدین، دانش آموز را وارد چرخه اشتباه تحصیلی می کنند.
والدین به هر دری میزنند تا بتوانند فرزندانی موفق و سربلند به جامعه تحویل دهند ولی وسواس زیاد در این راه مشکلاتی برای دانش آموزان و گاهی خانواده ایجاد میکند.
دکتر بنی سی: یکی از دغدغه های مهم والدین، به خصوص در ایرانی هاست. والدین به هر دری می زنند تا بتوانند فرزندانی موفق و سربلند به جامعه تحویل دهند ولی وسواس زیاد در این راه مشکلاتی برای دانش آموزان و گاهی خانواده ایجاد می کند. در این مطلب به 4 اشتباه رایج که والدین از روی نا آگاهی انجام می دهند، اشاره میکنیم.
تلاش برای جهشی زدن دانش آموز
گاهی والدین، دانش آموز را وارد چرخه اشتباه تحصیلی می کنند. این اشتباه، جهشی خواندن دانش آموز است. این کار اصلا سودی برای دانش آموز ندارد. گاهی دیده میشود خانواده ها برای آماده کردن کودک تمام تابستان را به فرستادن کودک به کلاس های تقویتی اختصاص می دهند حتی گاهی در روزهای تعطیل مانند عید نیز وقت خود را صرف سروکله زدن با کودک برای خواندن دروس کلاس بالاتر میکنند، ولی باید به این نکته توجه داشت جهشی خواندن ااما به این معنا نیست که دانش آموز تیزهوش است. والدین باید بدانند که فرزندشان، همان طور که هوش شناختی دارد، دارای هوش هیجانی و معنوی نیز است. همه این ها باید کنار هم رشد و تکامل پیدا کنند. تحصیل صرفا به معنای نمره کسب کردن و گذراندن پایههای تحصیلی نیست.
دانش آموز در هر پایه ای از تحصیل باید مهارت های روانی، اجتماعی، حرکتی و. را کسب کند و بتواند آن ها را ارتقا دهد. معمولا کودکان در سال های اولیه تحصیلی یعنی پایه های دوم و سوم ابتدایی کلاس ها را جهشی می خوانند. از طرفی، جهشی خواندن در بازی های کودکانه نیز تاثیر منفی دارد.
بازی های کودکانه در هر سنی متفاوت است، مثلا یک کودک کلاس دوم شاید دوست داشته باشد با عروسک های خود بازی کند ولی اگر یک کودک 9-8 ساله وارد کلاس پنجم شود شاید شرایط به گونه دیگری شود و کودک باید این حس را در خود سرکوب کند. در واقع، کودکی از او گرفته میشود و باید با سرعت بیشتری وارد بزرگسالی شود.
حتی توقع جمع از کودک بالاتر می رود و بهطور ناخودآگاه اطرافیان از او میخواهند رفتاری بزرگ تر از سن خود نشان دهد. از نظر فیزیولوژیکی نیز باید این نکته را در نظر گرفت که سلول های عصبی با افزایش سن کامل میشوند. زمانی که سلولهای عصبی دانشآموز کامل نشده و از لحاظ قد، وزن و. از همکلاسی های خود عقب تر است، ممکن است اعتماد به نفس او کمتر شود. البته این کودکان در آینده هم ممکن است دچار مشکلاتی شوند.
از سوی دیگر، نمیتوان گفت ااما هر کودکی که جهشی می خواند در آینده دچار مشکل میشود ولی والدین حتما باید به این نکته توجه کنند تلاش برای اینکه کودک یکی-دو سال زودتر وارد دانشگاه یا بازار کار شود، چه معنایی دارد و چه اتفاقی خواهد افتاد؟ آیا این کار ارزش دارد که کودک از نظر روانی آسیب ببیند؟ انسان زمانی به پختگی لازم میرسد که همه چیز در زمان مناسب کنار هم قرار بگیرد.
تلاش برای شناسنامه گرفتن در نیمه اول سال
مورد بعدی بحث شناسنامه گرفتن کودکانی است که در نیمه دوم متولد میشوند. والدین این کودکان معمولا نگران هستند از اینکه سن تقویمی کودک متناسب با سال تحصیلی نباشد؛ یعنی کودکی که 8 ساله است، وارد کلاس اول میشود. به همین دلیل همیشه با این مشکل مواجه هستیم که خانواده در تلاش اند تا زودتر شناسنامه بگیرند ولی درست است که کودک ممکن است یک سال از نظر سنی عقب بیفتد ولی در یک سال توانایی ها و مهارت های زیادی را آموزش میبیند که عملکرد او را بالا میبرد. جسم کودک نیز به رشد کامل میرسد. والدین نباید کودک خود را با دیگران مقایسه و توجه کنند اتمام تحصیلات یک سال زودتر یا دیرتر به معنای پیشرفت یا پسرفت از زندگی و تحصیلات نیست. دانشآموز در هر پایهای از تحصیل باید مهارت های روانی، اجتماعی، حرکتی و. را کسب کند.
رقابت برای ثبت نام کودک در کلاس های تقویتی متفاوت
فرستادن کودک به کلاس های تقویتی عمدتا باید برای جبران کمکاریهای دانشآموز در مواقعی باشد که کودک مثلا در درس ریاضی یا دیکته ضعیف است، اما در رویکرد دیگر والدین قصد دارند کودک را وارد عرصه رقابتی کنند. تلاشهای خانواده معمولا در فصل تابستان و بعد از اتمام امتحانات شروع میشود، درست وقتی که کودک باید استراحت و تفریح کند. گاهی دیده میشود دانش آموز بعد از اتمام کلاس خصوصی ریاضی وارد کلاس پیانو یا نقاشی و. میشود.
در این مواقع بحث چشم و هم چشمی مطرح میشود و در این کار هیچ هدفی دنبال نمی شود اما والدین باید توجه کنند که هیچ گاه برای فرستادن فلان کلاس تقویتی به کودک اصرار نورزند. دانش آموز باید همه کلاس ها را در حد مقدماتی و اولیه تجربه کند و سپس با والدین و کمک روان شناسان و مشاورها به سوی آن چه که دوست دارد، سوق داده شود. مثلا در کلاس های ورزشی توصیه می شود دانش آموز به تدریج در همه کلاس ها مثل بسکتبال، فوتبال و. ثبتنام کند تا متوجه شویم اصلا استعداد ورزشی دارد؟ و اگر دارد، به کدام ورزش علاقه مند است؟ متاسفانه والدین گاهی عقاید خود را به کودک تحمیل میکنند، مثلا مادری که دوست داشته پیانو بزند، کودک خود را به کلاس پیانو می فرستد.
قابل توجه اینکه 7 نوع هوش وجود دارد؛ هوش موسیقی، هوش طبیعی، ریاضی، میان فردی، کلامی، فیزیکی و بصری. همه هوش ها در انسانی که از نظر ذهنی سالم است، وجود دارد ولی میزان آن نوسان (شدت و ضعف) دارد. والدین باید کودکان را نزد مشاور ببرند تا تست های استعدادیابی انجام شود. در این تست ها مشخص می شود که کودک در کدام یک از درس های عملی، حفظی یا فنی و. قوی تر است سپس با توجه به آن می توان کودک را در جهت درستی هدایت کرد. کلاس های تقویتی که برای کودک انتخاب میشود باید با میل و علاقه او باشد.
تلاش برای ثبت نام دانش آموز در مدارس یا کلاس های تقویتی خاص
مورد دیگری که توصیه میشود خانواده ها نسبت به آن دقت داشته باشند، انتخاب مدرسه یا کلاس های تقویتی خاص است. برای انتخاب مدرسه والدین باید خودشان وارد مدرسه شوند و فضای آن را ببینند. از سوی دیگر، با دانش آموزانی که در سالهای قبل در همان مدرسه تحصیل کردهاند، صحبت کنند. باید کادر آموزشی، رویکرد تحصیلی و شرایط حاکم بر مدرسه بررسی شود. همیشه نباید تاکید روی این موضوع باشد که دانش آموز را در مدرسه غیر انتفاعی ثبتنام کنید.
بعضی از مدارس دولتی عملکرد بسیار بهتری نسبت به مدارس غیرانتفاعی دارند. به تعداد دانش آموزان در یک کلاس درس نیز توجه کنید. آزمایشگاه ها، سالن غذا خوری و. شاخصهای یک مدرسه خوب محسوب میشوند. گاهی والدین فکر میکنند اگر فرزندشان را در یک مدرسه نمونه که فاصله زیادی هم با منزل مسی دارد، ثبت نام کنند، دانش آموز پیشرفت زیادی خواهد داشت، در حالی که این اتفاق نخواهد افتاد. مدرسه باعث نبوغ کودک نمیشود، بلکه توانمندی هاست که موجب پیشرفت دانش آموز میشود. این کار اتفاقا در انتخاب کلاس های تقویتی نیز دیده می شود.
دانشآموز یا کودک مجبور است مدت زیادی در تردد باشد و از این کلاس در فلان نقطه شهر به کلاس دیگری در فلان نقطه شهر برود. والدین باید توجه کنند با توجه به ترافیک در شهرهای بزرگ و راه های دور اگر دانش آموز مدت طولانی در مسیر رفت و آمد به خانه و مدرسه بماند، توانایی لازم برای یادگیری در او کاهش خواهد یافت. بهتر است از همان روزهای تابستان به فکر انتخاب مدرسه باشید. هم چنین در انتخاب کلاس های تقویتی دقت کنید تا فاصله آن زیاد از خانه دور نباشد.
آیا تا به حال می دانستید تلفن همراه در کنار تمام مزایای آن، چه مضراتی برای دانش آموزان دارد؛ به عنوان مثال متخصصان انگلیسی معتقدند تومور مغزی در نوجوانی و بزرگسالی حاصل استفاده بی رویه کودکان از وسایل الکترونیکی است.
این روزها کمتر پیش میآید گوشی تلفن و یا تبلت دست کودکان نبینیم؛ بچههای 3 و 4 ساله حتی اگر خودشان صاحب گوشی همراه و تبلت نباشند، تمام فوت و فن های تلفن همراه پدر و مادرشان را از حفظ هستند، حتی بهتر از خود آن ها و اگر تنها یکی دو سال بزرگ تر باشند، صاحب تبلت های اسمارت میشوند.
این در حالی است که گاهی اوقات والدین، خود برای کودک شان تبلت میخرند، بدون آنکه کودک بخواهد و کلی هم ذوق میکنند که چه خوب است این تکنولوژی؛ بچهها یک گوشه مینشینند و سرگرم بازی با آن میشوند، اما نباید فراموش کرد که آسیب های تلفن همراه و تبلت بسیار بیشتر از مزایای آن است.
تلفن همراه هم چنین به یک وسیله جدا نشدنی از دانش آموزان تبدیل شده است؛ آنها تقریباً در همه جا از این وسیله استفاده میکنند، بازی میکنند، جست و جو میکنند و گاهی هم اطلاعات مفید کسب میکنند؛ اما واقعیت این است که دانش آموزان اگر از این وسیله به درستی استفاده نکنند، بیش از هر قشر دیگری آسیب خواهند دید.
استفاده 75 درصدی دانش آموزان آمریکا از تلفن همراه
طبق گزارش مرکز تحقیقاتی PEW، در طول دو سال گذشته آمار استفاده از وسایل الکترونیکی در بین دانش آموزان، از 52 درصد به 75 درصد افزایش یافته است؛ این در حالیست که آمارها حکایت از استفاده 38 درصدی کودکان زیر دو سال از گوشی همراه دارند، در حالی که دو سال قبل این آمار تنها 10 درصد بوده است.
درست است که کودک زیر دو سال نمیتواند از تکنولوژی استفاده کند اما نباید فراموش کرد که به هر حال وسایل الکترونیکی تاثیر روانی خود را به جای میگذارند.
استفاده 97 درصدی کودکان زیر 4 سال آمریکایی از تلفن همراه
تحقیقات جدید پژوهشگران آمریکایی نشان داده است که 97 درصد از کودکان زیر 4 سال در ایالات متحده صرف نظر از درآمد خانواده، از تلفن همراه استفاده میکنند.
این تحقیق که در رومه ایندیپندنت منتشر شده است، 350 کودک را در یک جامعه کم درآمد مورد مطالعه قرار داد و هشدار داد که کودکان در معرض آسیب های ناشی از تلفن همراه که کم هم نیستند، قرار دارند.
محاسن و معایب استفاده از تلفن همراه
تلفن همراه با تمام اثرات منفی که دارد، وقتی در دست کودک قرار میگیرد باعث آرامش او میشود؛ هرچند کاذب؛ هر چند برای لحظهای کوتاه.
کافی ست به یک کودک خردسال که مدام با شیطنت هایش آرامش را از شما سلب کرده و مانع تمرکز شما شده است، یک گوشی همراه و یا تبلت بدهید تا ببینید چطور یک گوشه می نشیند بدون آنکه چیزی را خراب کند و اعصاب کسی را بهم بریزد و سرگرم بازی می شود.
اما واقعیت این است که آیا این نکته مثبت به آسیب هایی که تلفن همراه به فرزند ما میرساند، می ارزد؟
در ادامه به مضرّات تلفن همراه و آسیب های غیر قابل جبرانی که به کودک و نوجوان ما وارد می کند، می پردازیم:
1. ضعف بینایی
بررسی های جدید دانشمندان اروپایی نشان میدهد کار زیاد با تبلت به چشم کودکان آسیب های جدی وارد میکند و میتواند برای سیستم عصبی و چشمی کودکان بسیار مضر باشد.
با توجه به اینکه استفاده از گوشی همراه و تبلت برای کودکان در مدت زمان کوتاه خلاصه نمی شود، قطعاً به بینایی آن ها آسیب می زند.
به گفته گری هیتینگ نویسنده ارشد سایت "AllAboutVision.com"، خستگی دیجیتالی چشم (Digital Eye Strain) که گاهی اوقات تحت عنوان سندروم بینایی کامپیوتری (computer vision syndrome) از آن یاد میشود، باعث آزردگی بسیاری میشود.
بر اساس گزارشی که در سال 2015 میلادی از سوی انجمن بینایی ایالات متحده آمریکا با عنوان بینایی 20/20/20 است: از چشمانتان در برابر دستگاه های دیجیتالی محافظت نمایید» به چاپ رسید، 61 درصد از آمریکایی ها پس از استفاده دراز مدت از دستگاه های الکترونیکی دچار خستگی چشم میشوند؛ به بیان دیگر تقریباً از هر سه آمریکایی، دو نفر را شامل میشود.
2. بروز مشکلات عصبی در کودکان
یک جا نشینی و غافل شدن از بازی های کودکانه موجب بروز مشکلات عصبی در آنها میشود. کار زیاد با رایانه، تبلت، گوشی و حتی تماشای زیاد تلویزیون از فاصله نزدیک و مواجهه بیش از حد با منابع نوری باعث بروز این مشکل میشود.
انجمن متخصصین اطفال آمریکا نیز میگوید که کودکان پیش از دو سالگی نباید به هیچ نمایشگری نگاه کنند اما تقریبا 90 درصد کودکان تا قبل از دو سالگی به طور منظم تلویزیون نگاه میکنند؛ زمان مشاهده تلویزیون نیز به تدریج بیشتر میشود.
3. پایین آمدن کیفیت خواب
زمانی که افراد به گوشی های هوشمند و تبلت های خود در تاریکی نگاه می کنند، طول موج کوتاه نور آبی منجر به تاخیر در ترشح ملاتونین میشود و پیرو آن، فرآیند خواب را سختتر میکند.
نویسنده ارشد این تحقیقات از دانشگاه هوستون گفت: دستگاه های الکترونیکی نظیر تبلت و گوشی همراه سطح هورمون خواب را کاهش و کیفیت خواب را تحت تاثیر خود قرار میدهند».
متخصصان دانشگاه هوستون در ادامه میگویند: هزینه های پایین آمدن کیفیت خواب به خصوص در کودکان بسیار بیشتر از خستگی و خواب آلودگی است؛ عدم داشتن خواب منظم با خطر بالایی از افسردگی، چاقی، حمله قلبی، سکته مغزی و دیابت مرتبط است».
4. به وجود آوردن اختلالات ذهنی
به گفته محققان روسی، ارسال بیش از اندازه پیام کوتاه نوعی وسواس و اختلال ذهنی به دنبال دارد که متاسفانه نزد کاربران نوجوان بسیار رایج است.
استفاده بیش از اندازه و غیر ضروری از تلفن همراه برای کاربر استرس و پریشانی ذهنی پدید می آورد.
این اختلالات به حدی است که نوعی بیماری روانی و عصبی براساس آن تعریف شده است و فرد مبتلا در طول روز چندین بار احساس می کند گوشی تلفن همراهش زنگ میخورد.
از سوی دیگر برخی اختلالات روانی به دلیل تماشای صحنههای نامناسب در برخی بازیها، فیلمهای بلوتوثی، فیلمهای فضای مجازی و مطالب خاص از دیگر مواردی است که نباید از آن غافل شد.
5. منزوی شدن کودکان
رومه دیلیمیل نوشت: بازی با تبلت و گوشی همراه فرصت آموزش، خواندن، نوشتن و حتی اجتماعی شدن و برقراری ارتباط با دیگران را از کودکان سلب میکند».
تمام روزهایی که می توانند بهترین گزینه های برقراری ارتباط کودکان با دیگران و ایجاد روابط اجتماعی مفید باشند، با بازی با وسایل الکترونیکی به هدر میروند.
6. چاقی کودکان
محققان آمریکایی با بررسی دادههای بیش از هزار کودک چاق اظهار کردند: با فراگیر شدن تبلتها و گوشیهای هوشمند چاقی کودکان بیش از قبل شیوع پیدا کرده است که در پی آن بیماریهای متعدد دیگری نیز شکل میگیرند».
زل زدن کودکان به صفحه نمایشگر وسایل الکترونیکی، نشستن های مداوم، بیتحرکیهای زیاد، پایین آمدن کیفیت خواب و حتی غذا خوردن در هنگام بازی به چاقی کودکان دامن زده است.
7. تومور مغزی
متخصصان انگلیسی باور دارند، تومور مغزی در نوجوانی و بزرگسالی حاصل استفاده بیرویه کودکان از وسایل الکترونیکی است؛ یک مطالعه جامع بین المللی در سال 2011، نشان داد، میان استفاده از وسایل الکترونیکی و ابتلا به تومور مغزی در بزرگسالی ارتباط مستقیم وجود دارد. هر چه کودک بیشتر از وسایل الکترونیکی استفاده کند، احتمال آسیب دیدن او در بزرگسالی افزایش مییابد.
8. آسیب های انگشت دست کودکان
آکادمی پزشکی اطفال آمریکا هشدار میدهد که استفاده طولانی مدت از صفحات لمسی ابزارهای الکترونیکی به انگشت دست کودکان آسیب میزند؛ سرگرم شدن با تبلت و گوشی همراه فرصت بازیهای معمولی را سلب میکند و به این ترتیب عضلات کودک روز به روز تحلیل میرود و به مرور زمان حرکاتش تاخیر بیشتری خواهند داشت.
9. خطر ابتلا به سرطان
از آنجایی که تلفنهای همراه برای برقراری ارتباط از امواج رادیویی استفاده میکنند، یکی از مهمترین نگرانیهای استفاده از اینگونه وسایل افزایش خطر ابتلا به سرطان است.
10. آسیب های جسمی فراوان در اثر استفاده از هندزفری
متخصصان کلینیک درمانی کالیفرنیا ابراز کردند: گوش دادن با صدای بلند به موزیک با استفاده از هدفون یا هندزفری به صورت طولانی مدت، سبب عارضه های مختلفی از جمله کاهش سطح شنوایی گوش به صورت موقت و یا دائم میشود».
هدفون به دلیل انتقال صدا به صورت مستقیم و بی واسطه روی سیستم شنوایی و حلق تاثیر منفی میگذارد.
11. اعتیاد به تلفن همراه
برخی کودکان عادت کرده اند صبح که از خواب بیدار میشوند، سراغ تلفن همراه و حتی قبل از آنکه صبحانه بخورند ساعتهای زیادی را صرف بازیهای آنلاین کنند که اگر والدین نتوانند کنترلی بر روی بازیهای آنلاین فرزندشان اعمال کنند، باید گفت به راحتی این دست بازیها اعتیادآور میشوند.
ضمن اینکه بعضی از کودکان برای افزایش رتبه و جایگاه خود در این گونه بازیها، حتی حاضر به پرداخت هزینههایی هستند و گاهاً میبینیم که یک کودک خردسال با استفاده از کارت بانکی والدین از حساب آنها برداشت کرده تا رتبه خود در بازی را ارتقاء دهد؛ ضمن اینکه بعضی از این بازیهای آنلاین حاوی تصاویر مستهجنی است که کودک را با فضایی که هیچ تناسبی به سن او ندارد، آشنا میکند و قطعاً تبعات جبران ناپذیری در روح و روان وی به جای میگذارد.
بسیاری از محققان معتقدند استفاده بیش از اندازه از تلفن همراه در ذهن و اعصاب کاربران نوعی اعتیاد پدید میآورد که درست مانند اعتیاد به مواد مخدر، بازیهای رایانهای، اینترنت و . مخرب است.
معتادان به استفاده از تلفن همراه از دوستان و خانواده فاصله میگیرند، انزواطلب میشوند، اولویت های سنی و اجتماعی نظیر تحصیل و اشتغال را پس میزنند، هنگامی که تلفن همراه در دسترسشان نیست به آن فکر میکنند و از دوریاش رنج میبرند.
12. کاهش مهارت های ارتباطی
شواهد نشان میدهد، جایگزینی این تکنولوژی به جای ارتباطات حضوری (به خصوص با استفاده از امکان ارسال پیامهای کوتاه) تا حدود زیادی ارتباطات انسان ها را به حداقل رسانیده است.
افزایش این گونه ارتباطات به کاهش روابط چهره به چهره و زنده صوتی منجر میشود. ارتباطات ناقصی که در قالب متون خشک و بی روح جان میگیرد، مرز شوخی و جدی را درهم میآمیزد و مسیر اغراق آمیز و نادرستی را میپیماید که هرگز جایگزین مناسبی برای ارتباط کلامی و عاطفی میان گروه دوستان و آشنایان نیست و شناخت مجازی و غیر واقعی حاصل از آن نمیتواند معیار خوبی برای آگاهی درباره طرفین رابطه باشد.
این ارتباط مجازی فرصت یادگیری آداب زندگی را به طور عملی و از طریق ارتباط موثر با اقشار مختلف اجتماعی از فرد سلب و او را در محیطی بسته و محدود محصور میکند.
13. محدود شدن یادگیری
متخصصان در دانشگاه سوئیس یادآوری میکنند که مغز کودک در طول دوره یک سالگی با سرعت بالایی در حال توسعه و رشد است. کودکان در سن پایین از تعامل با محیط بسیار بیشتر و بهتر یاد میگیرند تا محدود شدن دنیایشان به یک صفحه نمایشگر.
لازم است کودکان در تعامل با دیگران درگیر شوند و حتی نکات جزئی مثل برقرار کردن تماس چشمی را در این تعاملات بیاموزند. یادگیری این مسائل در این سن ضروری است و بعدها نمیتوان آن را جبران کرد.
14. اتلاف وقت زیاد
از آنجا که گوشیهای تلفن همراه قابلیت دارا بودن بازیهای مختلف را در خود دارد، دانش آموزان در سنین کودکی یا نوجوانی مدت زمان زیادی را سرگرم بازی میشود و از دیگر کارهای ضروریش باز میماند.
بر اساس گزارشی که شبکه سی ان ان در سال 2015 منتشر کرد، نوجوانان روزانه حداقل 9 ساعت از وسایل الکترونیکی استفاده میکنند که تاکنون به طرز چشمگیری نیز افزایش داشته است.
15. در ارتباط قرار گرفتن با اطلاعات نامتناسب
در بسیاری از مواقع محتویات درون پیامکها و بلوتوثها مسائل و اطلاعات نامناسبی دارد که ذهن کودک و نوجوان را درگیر میکند، مشغله فکری برای او ایجاد میشود و به علاوه غالباً به خاطر ترس از اطلاع والدین دچار تشویق و نگرانی میشود.
استفاده بهتر کودکان از ابزار الکترونیکی با همراهی والدین
استفاده از ابزار دیجیتال ممکن است گاهی هم بسیار خوب باشد؛ بهخصوص زمانی که بچه ها و والدین شان با یکدیگر برای استفاده از این دستگاه ها در تعامل باشند. پدرها و مادرها میتوانند برای فرزندان شان کتاب الکترونیکی بخوانند، در بازیها و اپلیکیشن های آموزشی به آنها کمک کنند و تجربه های کسبشده از اسمارت فونها را به دنیای واقعی متصل کنند.
اغلب تصور می شود کودکان فقط به تماشای کارتون و سریال تلویزیونی علاقه دارند، ولی مطالعات موسسه "Zero to Three" ثابت کرده این رده سنی به بازی کردن، کتاب خواندن و استفاده از برنامه های تعاملی بیشتر توجه میکند. در واقع، برخلاف آن چه به نظر میرسد، کودکان به دنبال های راه های بیشتری برای کار با اپلیکیشنها و دستگاه ها هستند و اگر والدین نیز با آن ها همراهی کنند، یادگیری و تجربه کاربری آن ها بسیار غنیتر و موثرتر میشود.
ممنوعیت استفاده از تلفن همراه در کلاس درس
آمارها حکایت از آن دارد که تقریباً تمام مدارس دنیا استفاده از گوشی همراه در کلاس درس را ممنوع کردهاند، 62 درصد دانش آموزان میتوانند گوشی همراه به مدرسه ببرند اما اجازه استفاده از آن در کلاس درس و یا حتی به همراه بردن آن در کلاس را ندارند.
گرچه بردن تلفن همراه به کلاس درس ممنوع است اما قطعاً هستند دانش آموزانی که به شیوه خاص خود از قانون مدرسه سرپیچی میکنند و حتی در کلاس درس از تلفن همراه استفاده میکنند که در این صورت بیشترین آسیب را خود دانشآموز میبینند.
ضریب هوشی پایین:
دانش آموزی که ضریب هوشی (آی کیو) او 70 به پایین است طبیعتا در آموزش مشکل خواهد داشت. نباید دانش آموز را با دیگری مقایسه کرد بلکه باید کاری کرد که از استعدادهای حاضر بهترین استفاده را ببریم. احترام به هوش فرزندان، پذیرش آن از سوی خانواده و معلم و تلاش برای فعال کردن آن از ضروریات امور تربیتی است. دانش آموز با داشتن ضریب هوشی متوسط ( 100 ) می تواند به درجات علمی خوبی برسد به شرطی آنکه امکانات روانی، محیطی و آموزشی مناسب هم فراهم باشد.
بیسواد بودن والدین و عدم رفع اشکالات درسی دانش آموز:
بیسواد بودن والدین و ناتوانی آن ها در هدایت تحصیلی فرزندان و رفع اشکالات درسی آن ها یکی از عوامل مهم افت تحصیلی دانس آموز است. هوش و توان تحصیلی در این خانواده ها آسیب می بیند و فرزند روزبروز از نظر اعتماد به نفس به تحلیل می رود. بهتر است والدین به سوی با سواد شدن قدم بردارند و آموزش ببینند تا بتوانند با فرزندان خود ارتباط برقرار کنند و به آن ها در یادگیری کمک کنند.
مدرسه هراسی و ترس از معلم:
گاهی مدرسه هراسی و ترس دانش آموز از معلم آنقدر بالاست که تعادل روانی و رفتاری او را بهم می ریزد. اضطراب در احساس دانش آموزان اثر می گذارد، تمرکز ذهن را مختل می کند و هیجانات فرد از تعادل خارج می شود. دانش آموز در کلاس باید بتواند از معلم سوال کند و پاسخ بشنود. نباید دانش آموز پیش دیگران مسخره شود. تنبیهات شدید معلم هم باعث مدرسه گریزی دانش آموز می شود.
نداشتن ارتباط بین والدین و مدرسه:
نبودن رابطه بین اولیاء و مدرسه باعث فراموش شدن معلم و دانش آموز می شود. ضعف های او پنهان می ماند، اشکالات رفتاری و درسی رفع نمی شود. داشتن نمرات پایین و تکرار آن ها بی کفایتی دانش آموز را تقویت می کند و ادامه این روند افت تحصیلی را بدنبال خواهد داشت. در مدرسه باید شرایطی فراهم شود که والدین بتوانند با آرامش و عزت نفس با مدیر، معلم و فرزند خود ارتباط برقرار کرده و درباره اخلاق، رفتار، درس و تلاش او جویا شوند.
نبودن آرامش روانی و عاطفی در منزل:
عدم امنیت روانی در منزل، انداختن ترس و لرز بر جان فرزندان، کتک کاری بین زن و مرد، طلاق و جدایی، اعتیاد والدین، فقر و نداری، مهاجرت های تحصیلی و… از جمله عواملی هستند که در افت تحصیلی فرزندان بسیار موثرند. نمی توان بد زندگی کرد اما خوب تربیت نمود، بلکه در منزل باید زمینه های آرامش روانی، عزت نفس، پذیرش فرزندان، احترام به آن ها، کنترل واژه ها و گرامی داشتن تلاش فرزندان در نظر گرفته شود تا دانش آموز با راحتی خیال، احساس ارزشمندی و احساس امنیت روانی به تلاش و تحصیل خود ادامه دهد.
بکار بردن واژه های تحقیر آمیز در منزل:
نوع واژه هایی را که والدین در منزل بکار می برند اگر تحقیر آمیز و همراه با توهین باشد و این روند ادامه یابد آثار سوء روانی در فرزندان و حتی خود والدین می گذارد. واژه های منفی احساس بی کفایتی را در فرزندان تقویت می کند. دانش آموز خود را شایسته آموختن نمی داند و می گوید: من توان خواندن این درس را ندارم و یا من هرگز به جایی نمیرسم. این نگرش و خودپنداره دانش آموز درباره خود، ریشه در دوران کودکی و خانواده دارد. توهین به هوش دانش آموز و مسخره کردن نمره دریافتی او و مقایسه کردن فرزند با دیگران و هم چنین بد گویی پشت سر معلم دانش آموز و به استهزاء گرفتن آموزش و پرورش از سوی والدین ناوارد” از عوامل مهم افت تحصیلی فرزندان است. والدین اگر فرزندان سالم، نیکوکار و درسخوان می خواهند اولین کار این است که باید در منزل واژه های خود را کنترل نمایند. کلماتی را بکار ببرند که شادابی، خود ارزشمندی، تلاش و خود پنداره مثبت” را تقویت کند.
روش مطالعه غلط و معنی دار نبودن آموخته ها:
خوابیده درس خواندن، قدم ن درس خواندن، در جای بسیار نرم نشستن، نزدیکی زیاد چشم به کتاب، رعایت نکردن استراحت در طول مطالعه، نداشتن تمرکز و دقت، شلوغ بودن روی میز مطالعه و… باعث می شود یادگیری به نحو مطلوب اتفاق نیافتد و ما نتوانیم در امتحان نمره مناسب بگیریم.
کارا نبودن معلم در تدریس:
معلم باید با علم روانشناسی و تدریس روز آشنا باشد. از دانش آموزان درباره شیوه تدریسش نظرخواهی کند و با همکاران موفقش م کند.
اختلات شخصیتی و مشکلات جسمانی کودک:
گاهی علت افت تحصیلی دانش آموز به ویژگی های روانی و شخصیتی فرد برمی گردد. بیش فعال بودن کودک، اختلال سلوکی، افسردگی های خفیف، نگرانی از خانواده، مهاجرت از مدرسه قبلی، آزار و اذیت دانش آموزان، طلاق و جدایی، بی سرپرست بودن یا بد سرپرست بودن دانش آموزان و مشکلات شخصیتی دیگر می تواند افت تحصیلی رابرای فرزند فراهم کند. گاهی علت مشکلات تحصیلی و یادگیری دانش آموز مشکلات فیزیولوژیکی و بدنی است. کم خونی، بیماری قند، داشتن انگل، اختلال در غده تیروئید، صرع خفیف و ناشناخته و… از جمله عواملی هستند که می تواند در تحصیل دانش آموز اثر گذاشته و افت تحصیلی را بوجود آورند.
اضطراب در امتحان و اضطراب در امتحان:
اضطراب در امتحان اگر شدید باشد تمرکز فرد، مختل شده و پردازش مطالب در ذهن بهم می ریزد و باعث افت تحصیلی می شود.
اضطراب امتحان یکی از رایج ترین مشکلات دانش آموزان به شمار می رود و 50 درصد از کودکان و نوجوانان به آن مبتلا می شوند. چون اضطراب امتحان معمولا عملکرد امتحان را مختل می کند، جای تعجب نیست که پیشرفت تحصیلی دانش آموزانی که دچار اضطراب امتحان می شوند، به طور چشمگیری پایین تر از همسالانی است که اضطراب امتحان ندارند. افزون بر این، دانش آموزانی که امتحان دارند از لحاظ شناختی و اجتماعی خودشان را بی کفایت می دانند، احساس خود ارزشمندی کمتری می کنند و در مقایسه با سایر دانش آموزان، نگرانی ها و ترس های بیشتری را که به امتحان ربطی ندارند، گزارش می کنند. در واقع اضطراب امتحان نوعی اشتغال فکری است که به وسیله خودآگاهی، شک به خود و کم ارزش شمردن خود مشخص می شود. این اعمال هم روی رفتار آشکار و هم روی واکنش های فیزیولوژیک اثر می گذارد.
متخصصان، اضطراب امتحان را مرکب از دو جزء نگرانی و هیجان پذیری دانسته اند که جزء نگرانی را مسوول کاهش عملکرد و اشتغالات فکری فرد می دانند. کودکان و نوجوانان مبتلا به اضطراب امتحان، همواره هنگام گذراندن امتحان می ترسند که به طور منفی ارزشیابی شوند. ترس از ارزیابی منفی، در بسیاری از این کودکان، منحصر به موقعیت امتحان نمی شود بلکه در محیط هایی غیر از مدرسه نیز به وقوع می پیوندد. تقریبا 50 درصد کودکان دارای اضطراب امتحان از این که زیر ذره بین دیگران قرار گیرند، در رنج هستند. اضطراب امتحان برای تعدادی از کودکان، نشانگر فوبی (ترس) خاص از موقعیت های امتحان یا واکنش اضطراب نسبت به جدایی از والدین است.
اضطراب امتحان خوب یا بد؟
در مورد اضطراب امتحان باید گفت درصدی از اضطراب که طبیعی تلقی می شود، باعث پویایی سیستم شخصیت دانش آموز می گردد و موجب می شود که دانش آموز بخوبی از عهده امتحان برآید و اما در شکل غیرطبیعی، اضطراب (اضطراب خیلی بالا) مانع تحرک و پویایی در دانش آموز می گردد چرا که این اضطراب که یکی از اضطراب های موقعیتی محسوب می شود با عملکرد و پیشرفت دانش آموز رابطه تنگاتنگ دارد.
بازدید کننده گرامی،دانش آموزان دارای اضطراب امتحان بالا در مقایسه با همکلاسی های خود که دارای اضطراب امتحان در سطح پایین می باشند حواس پرتی بیشتری دارند و از خودشان ناراضی ترند. هم چنین این دانش آموزان در طی امتحان دائما نگران و دلواپس هستند.
در مورد اثرات منفی اضطراب امتحان بر پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در تحقیقات، تاکید زیادی شده است. علت عمده این افت، عملکرد این است که این دسته از دانش آموزان نمی توانند به بخش های مرتبط با تکلیف توجه کنند و افکار نامربوطی به ذهن شان خطور می کند که مانع از پیشرفت آنان می شود.
عوامل فردی و شخصیتی موثر در ایجاد اضطراب امتحان
عزت نفس:
عزت نفس میزان ارزش و اعتباری است که یک فرد در زمینه های مختلف زندگی، بویژه خانوادگی، تحصیلی، اجتماعی و جسمانی برای خود قائل است. دانش آموزان دارای عزت نفس بالا توانایی برخورد شایسته با امتحان و مشکلات آن را در خود می بینند. در مقابل دانش آموزان دارای عزت نفس پایین به دلیل عدم اعتماد و اطمینان به توانایی های خود در موقعیت های اجتماعی، عملکرد ضعیفی را ارائه می دهند. دانش آموزانی که خود را دست کم بگیرند و به توانایی های خود اعتماد نکنند، در آن ها اضطراب به وجود می آید. آنان فکر می کنند که از عهده حل مسائل برنمی آیند، با کوچک ترین دگرگونی در موقعیت امتحان، خود را می بازند و نمی توانند سازگاری حاصل کنند.
هوش:
شواهد نشان می دهد که بین هوش و اضطراب امتحان رابطه معناداری وجود دارد. کودکان دارای بهره هوشی متوسط در مقایسه با کودکان دارای بهره هوشی بالا و پایین از اضطراب بیشتری رنج می برند.
عدم آمادگی:
در واقع دانش آموز برای این که بتواند مطلبی را یاد بگیرد، باید آمادگی کافی داشته باشد و گاه اضطراب امتحان به خاطر نداشتن آمادگی کافی امتحان دهنده است. به طوری که هر اندازه میزان آمادگی پایین تر باشد، اضطراب، شدیدتر خواهد بود. آمادگی کافی برای دادن امتحان بسیار مهم است. خوب آماده شدن برای امتحان یعنی اطلاع کافی از مطالبی که در جلسه امتحان لازم است.
روش های مطالعه نادرست:
مطالعات بسیاری نشان داده است که دانش آموزان دارای اضطراب امتحان بالا در مقایسه با دانش آموزان دارای اضطراب امتحان پایین یا اندک به طور معناداری کمتر از روش های علمی و درست مطالعه استفاده می کنند و در این زمینه مهارت بسیار پایینی دارند. لازم است که برای بهبود پیشرفت تحصیلی دانش آموزان روش های مطالعه دانش آموزان دارای اضطراب امتحان اصلاح گردد.
نقش والدین در اضطراب امتحان
روش های تربیتی والدین و چگونگی محیط خانواده نقش بسزایی در اضطراب دانش آموزان هنگام امتحان دارد. روش های تربیتی آمرانه و مستبدانه با ایجاد اضطراب عمومی در فرزندان به صورت کلی و اضطراب امتحان به صورت خاص همراه است. چنانچه گاهی سخت گیری بیش از حد والدین و شیوه انضباطی خشک و انعطاف ناپذیر آن ها علت اساسی ایجاد اضطراب در دانش آموزان است. در مقابل والدینی که به شیوه ای آزادمنشانه و متعادل زندگی می کنند، سعی دارند در برخورد با فرزندان شان از یک نوع روش مطلوب تربیتی بهره گیرند و از ابزار ایجاد انگیزه، ترغیب مناسب و تشویق بیشتر در نحوه فعالیت و تلاش فرزندان شان استفاده کنند. طبیعی است که این روش درست تربیتی نه تنها موجب افزایش اضطراب امتحان نمی گردد بلکه یک نوع جو عاطفی را در خانواده حاکم می سازد و موجبات اعتماد به نفس را برای دانش آموزان فراهم می نماید.
از دیگر عوامل موثر بر اضطراب امتحان را می توان جو و فضای عاطفی حاکم و خانواده نام برد. زمانی که فضای خانه متشنج و مسموم باشد، ذهن و جسم دانش آموز را مضطرب و آشفته می کند. وقتی بین پدر و مادر یا دیگر اعضای خانواده دائما نزاع و مشاجره حاکم باشد، دانش آموز در کلاس درس یا جلسه امتحان نمی تواند آرام و به دور از اضطراب باشد، چرا که صحنه های این مشاجرات و دعواها اجازه آرامش سر جلسه امتحان را به وی نمی دهد. گاه افزایش اضطراب امتحان به دلیل انتظارات نادرست والدین از فرزندانشان می باشد که این امر ممکن است ریشه در شکست هایی داشته باشد که خود والدین در گذشته به آن مبتلا شده اند و اکنون جبران تمام این شکست ها و ناکامی ها را از فرزندان شان انتظار دارند. این انتظارات نادرست و نابجا به مرور، سبب اضطراب دانش آموز می شود زیرا جبران ناکامی های والدین از طرف وی به هیچ وجه منطقی و نتیجه بخش نمی باشد. همچنین تقویت حس برتری جویی در دانش آموز و حساسیت بیش از اندازه والدین به کسب نمرات عالی باعث ایجاد تنش در دانش آموز می گردد.
والدین باید به این مهم توجه داشته باشند که فرزندان خود را با دیگر همسالانشان مقایسه نکنند چرا که این مقایسه های بی مورد و نابجا باعث احساس حقارت در دانش آموز می شود و در حقیقت والدین از طریق این مقایسه های نامعقول احساس حقارت و ضعف و زبونی را در فرزندانشان پرورش می دهند که این خود یکی از علل عمده اضطراب دانش آموزان است. والدین باید شرایط روحی، جسمی و محیطی مناسبی برای دانش آموز فراهم آورند و از انتقال اضطراب و نگرانی خویش به آنان و ایجاد جو هیجان زدگی و پرتنش در خانواده بشدت پرهیز نمایند و از بزرگ نمایی امتحان» دوری کنند.
لازم است والدین بدانند که در حد توانایی های دانش آموز از او توقع داشته باشند و قابلیت های فرزند خود را به دور از هرگونه حس برتری طلبی نسبت به دیگران در نظر داشته باشند. از دیگر نکات مهم این است که فرزندان خود را با دیگر هم سن و سالان آنان مقایسه نکنند چرا که افراد از نظر استعدادها، توانمندی ها، قابلیت ها و. با یکدیگر متفاوتند و بدون در نظر گرفتن این مهم فرزندان احساس حقارت و ناتوانی می کنند و این مساله سبب افت تحصیلی آنان می شود. این گونه مقایسه ها دانش آموز را دچار نوعی سردرگمی می نماید، باید توجه داشت که دانش آموز زمانی خود را برای یادگیری آماده می بیند که خویشتن را با ارزش و مهم بشمارد و احساس کند دیگران برایش اهمیت قائلند.
وضعیت اجتماعی و اقتصادی خانواده و اضطراب دانش آموز بر اساس مطالعات و تحقیقات انجام شده بین طبقه اجتماعی و اقتصادی خانواده ها و میزان اضطراب امتحان در دانش آموزان رابطه معناداری وجود دارد. دانش آموزان دارای وضعیت اجتماعی و اقتصادی پایین، در آزمون اضطراب امتحان، نمرات بالایی می گیرند و افت تحصیلی بیشتری از خود نشان می دهند؛ چرا که خانواده هایی که از نظر اجتماعی در طبقه پایین تری قرار دارند به طور طبیعی نمی توانند شیوه های تربیتی مناسبی را در برخورد با فرزند خود اتخاذ نمایند و عدم استفاده از روش های درست و مطلوب چه در جهت مثبت و تشویق و ترغیب و چه در جهت منفی و تنبیه به نوعی در افزایش اضطراب امتحان دانش آموز نقش موثری خواهد داشت. معمولا خانواده هایی که از نظر موقعیت اجتماعی در سطوح پایین قرار دارند به جای استفاده از تشویق مناسب و ایجاد انگیزه برای تلاش و فعالیت فرزندانشان بیشتر از شیوه های تنبیه، انضباط شدید، خشونت و روش های سخت گیرانه استفاده می کنند، در نتیجه خود والدین و فرزندان استرس بیشتری خواهند داشت.
از نظر چگونگی موقعیت اقتصادی خانواده ها و تاثیر آن در پیشرفت و بهبود تحصیلی دانش آموزان می توان گفت معمولا دانش آموزانی که برای تهیه امکانات درسی و کمک آموزشی از نظر اقتصادی در مضیقه باشند دچار افت آموزشی بیشتری خواهند شد. زندگی متعارف و متعادل والدین چه از نظر اقتصادی و چه از نظر اجتماعی می تواند زمینه مناسبی برای رشد و پرورش دانش آموزان باشد زیرا در خانواده های فقیر، امکان رشد فرزندان به گونه معقول وجود ندارد یا بسیار اندک است. امام علی (ع) می فرماید: فقر، آدمی را از صحبت و بیان بازمی دارد و هوش را از کار می اندازد.» پیرو این گفته حکیمانه، فقر اقتصادی در ذهن و زبان دانش آموز اثر سوء خواهد گذاشت. به ویژه دانش آموزانی که به وضع نابسامان مالی والدین خود آگاهند و از دشواری های این گونه زندگی باخبرند و همه فکر و تلاش آنان صرف اینگونه مسائل می شود، نمی توانند بدرستی به درس و اهداف خود بپردازند.
نکات مهم برای موفقیت در امتحان
اعتماد به نفس داشته باشید. حتما لازم نیست ضریب هوشی بالایی داشته باشید تا در امتحان موفق شوید بلکه باید به خودتان و توانایی هایتان در انجام کارها اعتقاد داشته باشید.
قدرت مغزی خود را به نهایت برسانید. تحقیقات نشان داده است که اگر صبح ها مقدار بیشتری از مغز خود کار بکشید و آن را به یادگیری عادت دهید، قدرت یادگیری و حافظه شما در طی روز بیشتر خواهد شد. این بدان معناست که باید مباحث مشکل تر را صبح زود مطالعه کنید.
به شکست فکر نکنید. گاهی تمرکز و توجه بیش از اندازه به عواقب شکست در امتحان باعث نگرانی می شود. پس سعی کنید از فکر کردن به این که در امتحان شکست می خورید یا نمره نمی آورید، دوری کنید.
سعی کنید از خود انتظارات صددرصد و ایده آل نداشته باشید. فکر نکنید که همیشه باید نفر اول باشید چرا که همین انتظارات بی جا شما را نگران و عصبی می سازد.
از این ترفندهای کوچک استفاده کنید تا به جای تحریک کردن کودکان برای انجام تکالیف، به آن ها الهام ببخشید.
گر فرزندی دارید که از انجام دادن تکالیف خسته شده است، سخت است که آرام بمانید و عصبانی نشوید. هرچند ممکن است نخواهیم بی اهمیت باشیم، یا کودک را تهدید کنیم که اگر تکالیفش را انجام ندهد نمره بدی خواهد گرفت یا حتی جواب او را ندهیم. اگر کودک بحث کند و جواب او را بدهیم، به موفقیت کودک در طولانی مدت کمکی نخواهند کرد.
در اینجا بیان می کنیم که به کودکانی که با تکالیف شان مشکل دارند، چه چیزهایی بگوییم و چه چیزهایی نگوییم.
وقتی ببینید که این پنج ترفند چقدر به کودک کمک می کنند، متعجب خواهید شد.
1. به جای گفتن : روش درس دادن ریاضی رو نمی فهمم.
بگویید: من ریاضی رو به روش دیگه ای یاد گرفتم. به دفترت نگاه کن و سعی کن حلش کنی.
2. به جای گفتن: چرا به این پاراگراف یک جمله دیگه اضافه نمی کنی؟
بگویید: انشای واقعا جالبیه. دوست دارم بیشتر بدونم.
3. به جای گفتن: جواب می شه 38.
بگویید: مرحله به مرحله پیش برو. اگر گیر کردی کمکت می کنم.
4. به جای گفتن: این بی معنیه.
بگویید: این واسه من هم گیج کننده است. برای معلمت یک یادداشت می نویسم.
5. به جای گفتن: اگر تکالیفت رو انجام ندی نمره بدی می گیری.
بگویید: تلاشت رو بکن، من و معلمت به تلاش کردن اهمیت میدیم نه کامل بودن.
کتی وترورت می گوید: والدین باید کمتر در انجام تکالیف کودکان دخالت داشته باشند و بیشتر با معلمان در تماس باشند.
اگر تکالیف باعث استرس کودک می شود و در بازی کردن و یا خواب او تداخل ایجاد می کند، یک قرار حضوری با معلم تعیین کنید. دکتر وتروت می گوید: "معلمان نمی خواهند زندگی والدین را تیره کنند، اما گاهی اوقات نیاز دارند تا درباره اینکه کودک شما چگونه تکالیف را انجام می دهد، بیشتر بدانند. در جریان گذاشتن او، در نهایت برای همه مفید خواهد بود."
درباره این سایت